کد خبر: 1325060
تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۴۰۴ - ۰۲:۴۰
نگاهی به کتاب «معنای سفر» نوشته امیلی تامس
«نقشه‌ها» جهان را نشان می‌دهند نه مسیر درون را سفر در روزگار ما دیگر آن معنا و ضرورت قدیمی را ندارد. زمانی بود که انسان برای تجارت، زیارت یا از سر ناچاری راهی سفر می‌شد
احمد محمدتبریزی

جوان آنلاین: سفر در روزگار ما دیگر آن معنا و ضرورت قدیمی را ندارد. زمانی بود که انسان برای تجارت، زیارت یا از سر ناچاری راهی سفر می‌شد، اما امروز دلایل سفر کردن رنگارنگ‌تر و شخصی‌تر شده است. انسان مدرن برای فرار از روزمرگی، گریز از تنهایی، کشف تجربه‌های تازه یا حتی برای به‌اشتراک‌گذاری لحظه‌های خود در شبکه‌های اجتماعی، کوله‌بار سفر می‌بندد و راهی می‌شود. سفر دیگر تنها جابه‌جایی از مکانی به مکان دیگر نیست، نوعی تجربه ذهنی و احساسی است که در آن انسان خود را در آیینه ناشناخته‌ها بازمی‌یابد. با این همه، دنیای دیجیتال، سفر را از شکلی دشوار و پرزحمت به فرایندی آسان و در دسترس بدل کرده است. امروزه می‌توان در چند ساعت از قاره‌ای به قاره دیگر رفت، از هزاران شهر عبور کرد و در حالی که هنوز خستگی مسیر را احساس نکرده‌ایم، وارد مقصد شد. این سرعت و سهولت، هرچند امکانات بی‌نظیری در اختیار ما گذاشته، اما پرسشی عمیق را پیش روی اندیشمندان قرار داده است: آیا در جهانی که حرکت آسان شده، هنوز «سفر» معنا دارد؟

 سفر به مثابه تجربه غرابت
کتاب «معنای سفر» نوشته امیلی تامس، فیلسوف جوان و استاد دانشگاه دورهام انگلستان، کوششی است برای پاسخ به همین پرسش. تامس در این کتاب که نشر گمان آن را با ترجمه روان سحر مرعشی منتشر کرده، از منظری فلسفی و شخصی به تجربه سفر می‌نگرد. از نگاه او، آنچه سفر را از رفت‌وآمد روزمره متمایز می‌کند، تجربه غرابت است؛ همان لحظه‌ای که انسان با جهانِ متفاوت روبه‌رو می‌شود و احساس می‌کند چیز‌ها دیگر آشنا نیستند. به بیان او، «سفر وقتی آغاز می‌شود که غرابت را حس کنیم»، یعنی جایی فراتر از آشنا‌ها قدم بگذاریم و خودمان را در سرزمین ناشناخته‌ای دوباره کشف کنیم. تامس با الهام از سنت‌های فلسفی و سفرنامه‌نویسی قرون گذشته، در خلال روایت سفر خود به آلاسکا، لایه‌های فلسفی متنوعی از این تجربه را می‌گشاید: از متافیزیک مکان و زمان گرفته تا اخلاق زیست‌محیطی، از شناخت زیبایی و والایی گرفته تا مفهوم گردشگری مدرن. در یکی از جذاب‌ترین فصل‌های کتاب، تامس میان دو مفهوم «سفر» و «توریسم» مرزی روشن می‌کشد. از نظر او، توریسم پدیده‌ای مدرن و محصول دنیای سرمایه‌داری است؛ زمانی که سفر از تجربه‌ای درونی و تأمل‌برانگیز به فعالیتی مصرفی و نمایشی تبدیل شد. این گونه از سفر از قرن هفدهم میلادی میان طبقات اشرافی اروپا رواج یافت، اما در قرن بیستم با گسترش صنعت حمل‌ونقل و رسانه‌های جمعی، به یک کالای فرهنگی فراگیر بدل شد. تامس به‌درستی یادآوری می‌کند که توریست امروزی بیش از آنکه در پی شناخت یا تحول درونی باشد، به دنبال ثبت تصویر و جمع‌آوری نشانه‌هاست، از موزه‌ها و بنا‌های تاریخی گرفته تا سواحل و بیابان‌ها. به تعبیر او، سفرِ واقعی، پرسشی درونی است، اما توریسم تنها پاسخ بیرونی به نیاز دیده‌شدن. 

 وقتی لذت تماشای جهان به ویرانی‌اش می‌انجامد
تامس در فصل دیگری از کتاب به پدیده‌ای می‌پردازد که آن را «توریسم ویرانگر» یا آخرین فرصتِ دیدن می‌نامد؛ یعنی اشتیاق سیری‌ناپذیر انسان مدرن برای دیدن آخرین بازمانده‌های طبیعت یا میراث فرهنگی پیش از نابودی‌شان. این نوع گردشگری که امروزه به‌ویژه در مناطق قطبی، جنگل‌های آمازون و صخره‌های مرجانی رواج یافته، گرچه از سر کنجکاوی یا دغدغه زیست‌محیطی آغاز می‌شود، اما در عمل روند تخریب را شتاب می‌بخشد. تامس در این بخش، با الهام از نظریات ادموند برک درباره مفهوم زیبایی و والایی، به تضاد درونی انسان مدرن اشاره می‌کند: ما از شکوه و عظمت طبیعت لذت می‌بریم، اما همین لذت را با تخریب آن تاوان می‌دهیم. به تعبیر برک، زیبایی حس لذت می‌آورد و والایی حس خطر و شاید راز جذابیت مکان‌های در خطر همین ترکیب متناقض از زیبایی و تهدید باشد. 

 سفر به‌مثابه خودشناسی
کتاب «معنای سفر» تنها واکاوی فلسفی سفر نیست، بلکه دعوتی است برای بازنگری در شیوه نگاه‌مان به جهان. تامس می‌کوشد نشان دهد سفر اگر به تجربه‌ای درونی تبدیل نشود، تنها جابه‌جایی جسم است. در جهانی که مرز‌های جغرافیایی هر روز کوتاه‌تر و مرز‌های ذهنی هر روز بلندتر می‌شوند، او ما را به سفری دیگرگونه دعوت می‌کند؛ سفری که مقصدش نه یک مکان، بلکه «خودِ ناشناخته» است. در روزگاری که زمین با بحران‌های محیط‌زیستی، جنگ‌ها و مهاجرت‌های بی‌پایان روبه‌رو است، بازخوانی چنین کتاب‌هایی ضرورتی دوچندان دارد. امیلی تامس با نثری ساده و روایتی تأمل‌برانگیز یادآوری می‌کند که سفر کردن نه تنها فرصتی برای لذت بردن از جهان، بلکه مسئولیتی اخلاقی در برابر آن است. کتاب «معنای سفر» مخاطب را با پرسش‌هایی روبه‌رو می‌کند که شاید پاسخ فوری نداشته باشند، اما ذهن را بیدار می‌کنند:
آیا سفر کردن در جهانی ویران، نوعی همدستی با ویرانی نیست؟ آیا می‌توان به تماشای طبیعت رفت، بی‌آنکه در نابودی‌اش سهمی داشت و آیا سفر، در معنای اصیلش، راهی برای بازگشت به انسانیت نیست؟

برچسب ها: زیارت ، سفر ، تجارت
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار